داستان مرد خسیس وطلاهایش
نوشته شده توسط : مرتضی

مردی خسیس تمام دارایی اش را فروخت و طلا خرید.

 او طلاها را در گودالی در حیاط خانهاش پنهان کرد. او هر روز به طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد. 

تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد.

 همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت. 

روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت. 

او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش میزد.

 رهگذری او را دید و پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ مرد حکایت طلاها را بازگو کرد. رهگذر گفت: 

این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست،  تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟ 

 

ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است. 

اگر خداوند به زندگی شما برکتی داده است و شرایط مناسبی دارید پس به فکر دیگران نیز باشید. 

بخشش مال همچون هرس کردن درخت است پول با بخشش زیادتر و زیادتر میشود. 

دارایی شما حساب بانکیتان نیست. دارایی شما آن مقدار از ثروت و داشته هایی است که برای یاری رساندن دیگران به گردش درمیآورید



:: موضوعات مرتبط: حکایت , ,
:: برچسب‌ها: داستان مرد خسیس وطلاهایش ,
:: بازدید از این مطلب : 700
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 بهمن 1394 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 188 صفحه بعد